Thursday, February 15, 2007

مطلب می نویسیم

امروز بیست و ششم بهمن ماه ،دقیقا بیست روزی می شود که در این وبلاگ مطلبی ننوشتم وبرای خودم متاسفم که درامر اطلاع رسانی واهدافی که خود مشتاقانه در پی ان بودم کوتاهی نمودم وازاین بابت شرمنده تمامی دوستان و مشتاقان بلده نور واین وبلاگ هستم.
بعضی دلایلم بابت ننوشتن مطلب، البته ازنظر خودم منطقی میباشد که همیشه ازاین بابت گله مند هستم(از لحاظ مشکلات خطوط تلفن)ننوشتن مطالبم دقیقا در ایام محرم شروع شد که بنده برنامه ریزی نمودم اتفاقات وچگونگی اجرای مراسمات را مفصلا برایتان بنویسم که نشد. خواستم عکس های زیادی که درایام محرم تهیه نمودم برایتان ارسال کنم که نشد خواستم گوشه ای از موقوفات مربوط به تکایای بلده نوررااشاره نمایم که نشد.
چند روزی هم مشغول صدا گذاری برروی عکس های ایام محرم بودم که مجال نوشتن را از من گرفت ونا گفته نماند تنبلی و یا به نوعی دلسرد شدن از ارسال عکس در وبلاگ هم بی تاثیر نبود که باعث گردید این چنین، مدت طولانی در این وبلاگ چیزی اپلود نشود.
چیزی که بعدا بر من اثبات شد این بود که اگر در وبلاگ نویسی وقفه ای ایجاد گردد، به روز کردن ان بسیار مشکل می باشد و حتی اگر مطلب از لحاظ خبری چندان هم جالب نباشد باید جهت خالی نبودن عریضه عنوان شود .
خدای نکرده به ذهنتان خطور نکند که چون خرش ازپل گذشته بی خیال شده و چون ته دلش را دراین مدت خالی کرده حرفی برای گفتن ندارد .بنده در این مدتی که مطلب می نوشتم وابستگی فراوانی به این وبلاگ و شما دوستان پیدا نمودم که تاثیرات روحی وروانی خوبی بر من داشته وتوقف ان نیز دراین مدت برای بنده بی تاثیر نبود.
با این تفاصیل سعی می کنم با کمک شما دوستان درهر چه بهتر شدن وبه روز شدن این وبلاگ تلاش نمایم.ودراین مدت ازدوستانی که بنده را تنها نگذاشته بودند وبه سلیقه خود نظر می نوشتند تشکر می کنم.

7 Comments:

At 6:55 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام عباس آقا خسته نباشید
من شخصا و برای همیشه از این سر دنیا ( آفریقا) تا اون سر دنیا از شما حمایت خواهم نمود و تلاشهای شما را علیرغم کمبود امکانات و وسائل ارتباطی ارج می نهم . بارها گفتم و دوباره تاکید می کنم این سایت احساس دلتنگی نسبت به بلده را از قلوب ما می زداید گوئی که ما در همه اوقات در زادگاه مان هستیم .
.
کاظم سلطان احمدی

 
At 10:58 AM, Blogger Mehdi ZARE said...

عباس جان
دوباره خوش آمدی.
منتظریم هر روز بنویسی.
ما را از آنچه می خواستی در مورد محرم تعریف کنی محروم نکن.
با احترام
مهدی زارع

 
At 6:20 PM, Anonymous Anonymous said...

عباس آقا
چرا نمی نویسی؟
منتظریم
مهدی زارع

 
At 2:11 PM, Anonymous Anonymous said...

عباس آقا منتظر مطالب جدید هستیم.
زاهدان- سرگزی

 
At 2:43 PM, Anonymous Anonymous said...

به خوانندگان عزیز سایت بلده وعده داده بودم که در وبلاگ خود مطلبی در خصوص جاده بلده به گرمابدر به نگارش در آورم و لذا این مطلب ر ا که یک مطلب کاملا اجتماعی بوده و با تاکید بر حسن وطن دوستی به رشته تحریر در می آید امید است که مورد بهره برداری قرار گیرد در ضمن این مطلب را به همه بلده های عزیز تقدیم می نمایم .

دولت نهم با تاکید بر شعار مهروزی و عدالت گستری یکی از بالهای عدالت گستر خود را با اعمال سیاست جدیدی بنام سفرهای استانی هن نموده و سعی دارد تا با حضور در استانها و مناطق مختلف کشور ضمن بررسی وضعیت آن مناطق تصمیمات جدیدی را در جهت عمران و آبادانی آن مناطق و شهرهای پیرامون آن اتخاذ نماید .

فارغ از نظر مخالف اینجانب با این برنامه بدلیل آنچه که اعتقاد دارم اولا مداخله ناخواسته بین قوه مقننه ( نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی ) که بر اساس قانون اساسی بعنوان رابط بین دولت و ملت در مناطق مختلف می باشند با قوه مجریه ( دولت ) می باشد و در ثانی بدلیل قرار گرفتن دولتمردان در جو احساساتی ، تصمیماتی بدور از نطر کارشناسی و عند الوقت اتخاد می گردد که ممکن است در آینده بار منفی آن از مزایای آن بیشتر یاشد و بجای حل مشکلات و معضلات مردم آن را دو برابر کند ، قصد دارم از مقوله دیگری به موضوع احداث جاده ( فرعی و اصلی بودن آن هنوز مشخص نمی باشد ) بین گرمابدر تا بلده و در واقع اتصال نزدیکترین نقطه استان تهران به استان سرسبز و توریستی مازندران اشاراتی داشته باشم .

همانطور که همه همشهریان عزیز می دانند نزدیکترین نقاط دو استان تهران و مازندران در منطقه گرمابدر می باشد که در قدیم نیز مردم در این مسیر با چهار پایان خود به تهران مسافرت نموده و تجارت خود را انجام می دانند پس وجود جاده بین دو نقطه ریشه قدیمی دارد و امری تازه و خارق العاده نمی باشد . حال موضوعی که ممکن است مطرح شود موضوع تخریب محیط زیست و تنوع زیست محیطی منطقه می باشد .

حضور اینجانب در آفریقا و تانزانیا و مسافرت به اقصی نقاط این کشور و برخی از کشورهای همسایه و وجود پارکها و مناطق حفاظت شده حیات وحش در کنار جاده های اصلی که موجب استفاده و تفرج مردم از کشورهای مختلف از این پارکها و حیوانات وحشی می شود همواره تاسف مرا بر می انگیزد که چرا چنین امکاناتی در کشور ایران با پتانسیل بالای طبیعی و توریستی وجود نداشته و مردم اعم از هموطنان عزیز و یا توریست های سایر مناطق جهان نمی توانند از این امکانات استفاده نمایند . ذکر این نکته لازم است که برخی از کشورهای آفریقائی درآمدهای بسیار هنگفتی را از محل توریست جذب نموده در حالیکه این کار احتیاج به سرمایه گذاری خاصی ندارد بطور مثال در کشور تانزانیا برای صعود به قله تانزانیا و وارد شدن به کمپ آن مبلغ ۱۰۰۰ دلار از هر نفر اخذ می گردد حال با توجه به اسقبال صد ها هزار نفر از مردم جهت صعود به این قله چه درآمدی نصیب این کشور می شود .

خواسته و یا ناخواسته یکی از مهمترین منابع درآمد هر کشور توریست بوده بویژه توریستهای فرهنگی و یا توریست های منابع طبیعی . حال که ایران این قابلیت را داشته و از غنی فرهنگی و تنوع زیست محیطی برخوردار می باشد می بایست در این زمینه نیز سرمایه گذاری نمود . یکی از راههای جذب توریست ایجاد جاذبه و تامین امنیت لازم برای هر نفر و تمهید مقدمات لازم می باشد که یکی از مهمترین مقدمات احداث هتل ها و مراکز فرهنگی و راهها و جاده های مناسب می باشد .

به اقتضا شغل خود با بسیاری از کسانی که با علم و آگاهی و بعنوان توریست فرهنگی قصد سفر به ایران را دارند با آنان گفتگو نموده و بدلیل حس خاصی شمال کشور را به آنان معرفی نموده و از آنان خواسته می شود که به این مناطق نیز سفر نموده و از مواهب طبیعی شمال کشور و مناطق ساحلی دریای خزر نیز استفاده نمایند در جواب برخی ادعا می نمایند که از وضعیت ایران آشنائی داشته و ادعا می کنند که از امنیت جاده ای مسیرهای منتهی به شمال کشور نگران بوده و ترجیح می دهند به شهرهای دیگر مانند اصفهان و شیراز سفر نموده و عطای مسافرت به شمال کشور با به لقایش ببخشند . آنان در توجیه اینکار خود عدم وجود راه و جاده مناسب به سمت شمال کشور را عامل اصلی تصمیم خود عنوان می نمایند ضمن اینکه عامل بالای تصادفات جاده ای ( که فقط در این مورد )‌ ایران در بین کشورهای جهان رکورد دار می باشد نیز مزید بر علت گردید .

حال با همه تفاسیر فوق ،‌ معتقدم می توان سیستمی را با هماهنگی و همکاری با تمامی نهادهای ذیربط مسائل زیست محیطی و جاده ای ،‌ راهی را احداث نمود که مورد استفاده همکان قرار گیرد . ذکر این نکته لازم است که عدم توسعه راههای کشور بدلیل مسائل زیست محیطی می تواند آثار مخرب تری را بر محیط زیست ببار آورد چراکه بعنوان مثال اکثر شکار چیان غیر مجاز و یا قاچاقچیان چوب های جنگلی در مناطقی به اینکار اشتغال دارند که از جاده های اصلی به دور بوده و این افراد خود را بنوعی از دست رس جنگلبنان و یا محیط بانان دور نموده سپس اقدام به تخریب جنگل و یا شکار غیر مجاز می نمایند .

لذا احداث جاده با اسلوب و طراحی مناسب و با در نظر گرفتن تنوع جاده ای و زیست محیطی بجای تفکر منفعت طلبی و یا صرفه اقتصادی با احداث نزدیکترین مسیر می تواند بسیار مفید تر باشد .

 
At 5:30 PM, Anonymous Anonymous said...

ضمن تشکر از نظریات برادرم آقای جمشیدی ، بنده ذکر این نکته را نیز ضروری میدانم که در دوره ای که انسانها بدنبال کشف ابعاد وجودی کهکشانها هستند و در زمانیکه یک انسان شهری مثل همین آقایان روشنفکر طرفدار محیط زیست( که اخیرا نیز نامه ای را به جهت جلوگیری از احداث جاده تهران بلده به ریاست محترم جمهور نوشته بودند)برای کوچکترین بیماری خود به مجهزترین بیمارستانها مثلا در تهران مراجعه میفرمایند و یا برای ثبت نام فرزندان دلبندشان در یکی از بهترین مدارس غیر انتفاعی و یا نمونه دولتی سر و دست میشکنند و یا برای بهتر و سریعتر رسیدن به مقصدشان مثلا در تهران بدنبال احداث مونوریل و گسترش مترو هستند و ... متاسفانه در این دوران روستاهایی هم هستند که از تمام این تکنولوژیها و امکانات کمترین بهره ای را نبرده اند که هیچ بلکه همین آقایان با ادعای حفاظت از محیط زیست بدنبال از بین بردن توجهات دولت و امدن امکانات بسیار ناچیز به این روستايیان هستند انگار در طبیعت فقط چند نمونه گیاهی و جانوری هستند و بس و آن روستایی که برای زایمان همسرش و یا حادثه بوجود آمده برای خود و خانواده اش باید ساعتها مسیر مال رو و بدور از وسائل نقلیه را با پای پیاده طی نماید تا خود را به بیمارستان مثلا بلده که حتی با درمانگاههای عقب افتاده تهران به لحاظ وجود کمترین امکانات قابل مقایسه نیست ، برساند تا شاید زنده بماند و یا شاید ؟ انگار این روستائیان حق حیات ندارند . مثل اروپا که سگها و گربه ها از امتیازات برتری به نسبت مثلا سیاه پوستان برخوردارند ، ما نیز از نظر این آقایان کمتر از جانوران و گیاهان هستیم . سفارش بنده به این قشر به ظاهر روشنفکر اینستکه بجای مخالفت با احداث جاده بدنبال راه حلی برای کمتر شدن خسارت وارده به محیط باشید و همیشه این را ،بدانید که بهترین راه حل یک مسئله پاک کردن و منکر وجودی آن شدن نیست

 
At 5:34 PM, Anonymous Anonymous said...

آقای جمشیدی ، آقای رزاقی فقط اینرا میگویم : دمتان گرم

 

Post a Comment

<< Home